گزارش مجله فیلم از فیلم سینمایی پالتو شتری
حکمتِ شادان/ نگاهی به فیلم پالتو شتری
وجه تسمیه فیلم پالتو شتری
نظر هوشنگ گلمکانی درباره فیلم پالتو شتری
تفاوت پالتو شتری با کمدی های دیگر سینما
پالتو شتری ؛ تغییر جهت سینمای کمدی ایران
بازیگر بتمن در فیلمنامه ای از مهدی علی میرزائی
اکران همزمان 3 اثر از مهدی علیمیرزایی
پالتو شتری مهدی علیمیرزائی در بین فیلم های برتر کافه سینما
گزارش مجله فیلم از فیلم سینمایی پالتو شتری
مهدی علیمیرزایی را به عنوان فیلمنامهنویس گشت ارشاد یک (سعید سهیلی)، در مدت معلوم (وحید امیرخانی)، First Born و پارادایس (علی عطشانی) میشناسیم. این دانشآموختة کارگردانی سینما از دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر، ترجیح داد تا زمان مهیا شدن شرایط ساخت فیلم، بر فیلمنامهنویسی برای دیگران تمرکز کند. پالتوشتری نخستین فیلم سینمایی اوست.
آیا فیلم پالتو شتری همانی است که علیمیرزایی سالها دنبال ساختش بوده است؟
«واقعا نه. در ایران فیلم سازی یک انتخاب نیست؛ بیش تر بلکه یک فرصت است. در این زمان و این شرایط امکان ساخت پالتوشتری مهیا شد و گرنه هیچ اصراری نداشتم حتما اولین فیلمم این باشد.»
آیا می توانیم پالتو شتری را یک فیلم کمدی بپنداریم؟
«میتوانم بگویم پالتو شتری یک درام جدیست که با لحنی سرخوش روایت میشود. این که توصیف فیلم با یک عبارت و یک ژانر ممکن نباشد، برای من نشانه مثبتیست. فیلمی تولید شده که براحتی نمی توان آن را در ژانری جای داد و نسخه اش را پیچید.
در پالتو شتری سعی کردم شخصیتها و موقعیتها طوری طراحی شود که هم تماشاگری که برای تفریح به سینما می آید راضی باشد، هم مخاطب جدیتر که در لایه های زیرین فیلم به دنبال سویههای اجتماعی، فلسفی و سیاسی است دست خالی برنگردد.»
در نگاه علی میرزایی فرق اساسی روند تولید پالتو شتری با بقیه فیلماولیها در این بود که…
«مجید شیخ انصاری به عنوان تهیهکننده فیلم تسلط خوبی روی پروسه تولید داشت و به شکل آکادمیک این رشته را آموخته بود. همین باعث شد روند تولید برغم بودجه اندک ما، خیلی هموار باشد. به شکل عجیبی همه چیز خیلی روان جلو رفت.»
خط اصلی و فضای کلی فیلم پالتو شتری…
«محیطهای دانشگاهی، کافهها و دفاتری که محل بحثهای جوانانه است، از فضاهای اصلی فیلماند. نمی توان انکار کرد مخاطبی که با کتابهای نیچه آشنایی دارد و از نگاه او به مساله قدرت، دموکراسی، اخلاق و حمله او به میانمایگی با خبر است، از پالتو شتری لذت بیشتری می برد ولی با دیدن فیلم کاملا آَشکار می شود که پالتو شتری تنها مختص این گروه نیست. مخاطبی هم که با این مباحث آشنا نیست، موقعیت شخصیتها و مسائل آنها برایش قابل تشخیص و همذات پنداری است.»
فیلمبرداری پالتوشتری طی 30 جلسه در اردیبهشت ماه 98 در تهران به پایان رسید. فیلمبرداری را مسعود امینیتیرانی برعهده داشت که در مقام کارگردان؛ بیداری برای سه روز را ساخته و حاصل کارش را به عنوان فیلمبردار در آثاری مثل یک دزدی عاشقانه (امیرشهاب رضویان) و گرگ بازی (عباس نظامدوست) دیدهایم. پالتوشتری یکی از دو فیلمی بود که علاوه بر حضور در بخش نگاه نو، به قسمت مسابقه اصلی سینمای ایران و سودای سیمرغ راه پیدا کرد.
حکمتِ شادان/ نگاهی به فیلم پالتو شتری
درباره پالتو شتری | ماهنامه هنر و تجربه؛ علی اصغر کشانی
پالتو شتری؛ یکی از بهترین و مهجورترین انواع طنز در سینمای ایران است.
اثری که در عین حفظ فاصله خود از کمدیهای روز سینمای ایران به جنبههای انتلکتوئل این جنس از هنر فیلم نزدیک است.
فیلمی که اسکلتبندیاش را از اِلمانهای آشنای سینمای بدنه ایران میگیرد، اما خود را به دستهای خاص از سینمای روشنفکری با مابهازاها و ارجاعات فرامتنی آنها نزدیک میکند. خصیصهای که داریوش مهرجویی سالهای سال از آن بهره برد تا هم تماشاچی عام را جذب کند و هم تحسین مخاطبان خاص را داشته باشد.
فیلم پالتو شتری به کارگردانی مهدی علی میرزایی نمونهای از ترکیب دنیای شخصی فیلمساز با بهرهگیری درست از نریشن، شخصیتهای داستانکهای ادبی، موقعیتهای هجوآمیز، شالودهشکنی، ارجاع به تاریخ تفکر، روابط اگزجره، خودهجوگرایی، طرح اندیشههای فلسفی مُد روز، رابطه بهخصوص زن و مرد و جنبههای آشنای عامهپسند مثل دختر پولدارِ بداخلاقِ تُرشیده، خاله متمول، حساسیتها و ناکامی رابطه زنانه، رقص و آواز، مُخزنی و پوززنی، اشیای جادویی (اینجا پالتو)، اختلاف فقیر و غنی، سنت خالهزنکبازی و رمالی و بختگشایی، رقابت عشقی و دوئل مردانه.

فیلم سینمایی پالتو شتری به نویسندگی و کارگردانی مهدی علیمیرزایی
پالتو شتری قابل اعتناترین اثر جشنواره امسال در حفظ و یکدستی لحن است، فیلمی با ریتم و ضرباهنگی منطقی، شخصیتپردازی خلاقانه، گسترش درست داستانی و خارج نشدن از ابعاد ژانر، اثری متعلق به یک سنت کمیک درخشان در استهزای سبک خطابههای منورالفکرانه ضد فمینیستی و قصهای که از واقعیت آشفته عشاق تیرهروز دوران ماضی میآید.
سنت و مدرنیته در فیلم پالتو شتری
فیلمی که از هر دو کلان گفتمان سنت و مدرنیته بهخوبی استفاده میکند تا نشان دهد سینمای ایران هنوز قادر به بازتولید آثار نامتعارف و بازسرایی دنیای آشنای اطرافمان در قالبهای کمتر امتحان شده است.
این کمدی پرکنایه و غیرمنتظره و این درهمآمیزی طنز فارسی با نوعی حدیث نفس، بهراحتی و با بهرهگیری از ساختارهای نادرست میتوانست به ورطه سقوط بیفتد؛ از استفاده وسوسهانگیز از ساختار اپیزودیک و زورآزمایی با انتخاب عنصر پلان سکانس گرفته تا خالی شدن از یک چهارچوب بصری منسجم، قاطع و یکدست در روایتپردازی و بهرهگیری لجامگسیخته از پیچیدگیهای روایی، ابهام، شعارگرایی و قلمبهگویی در دیالوگنویسی.
اما پالتو شتری به عنوان الگویی منحصربهفرد با جاخالی دادن از انواع و اقسام استفادههای نادرست از زرقوبرقهای هنری و تجربی مبتلا به این سالها، فیلمی ساده، مفرح، سرراست با شوخیسازیهای درست، حسوحالی خودمانی و بیتکلف خلق میکند.
اینگونه است که علی میرزایی از نشانهها، منابع الهام، ابزار و مواد خام موجود و دم دست، برای رسیدن به اثری جذاب، دیدنی، بانمک و پُرمایه استفاده میکند. چه موفقیتی از این بالاتر؟
تیتر برگرفته از عنوان کتابی از نیچه است.
وجه تسمیه فیلم پالتو شتری
با نگاهی به یادداشت نویسنده فیلمنامه پالتو شتری در مجله فیلم شماره 554
یکی از مهمترین عناصر فیلم پالتو شتری نام درخشان آن است. فیلم پالتو شتری برخلاف ظاهر آسان و روان خود که با شوخی ها و جذابیتهای عامه پسندانه، ظاهری سبک و سرخوش به خود گرفته است، در واقع با نگاهی به اساسی ترین مفاهیم نیچه طراحی شده است.
فیلسوفی که بدلیل زبان شعرگونه اش و در نتیجه در دسترس بودن افکار تربیت نشده برای فلسفه محض دستخوش سوء تفاهم های زیان باری شده است که معروفترین و بزرگترین آنها سوء استفاده نازیسم از آموزه های او بوده است.
نام پالتو شتری برگرفته از چیست؟
نام فیلم تنها عبارتی نیست که در فیلم با رجوع چندباره به آن برجسته شده و دست مایه عنوانی برای کل فیلم قرار گرفته باشد. برای رسیدن به فهمی دقیقتر از نام فیلم سینمایی پالتو شتری باید به یکی از تقسیم بندی های نیچه رجوع کنیم.
نیچه در نخستین بخش از کتاب “چنین گفت زرتشت” سه مرحله دگردیسی برای یک انسان در مسیر رشد ترسیم می کند:
مرحله شتر بودن | مرحله شیر شدن | مرحله کودک شدن
شتر سمبل حیوان مطیع و بارکشی است که زانو می زند تا بار اخلاقیات و باید نباید های اجتماع و تاریخ و فرهنگ را بر دوشش بگذارند. اژدهایی که بر او مسلط است «تو – باید» است. حمال است. زحمت می کشد و رنج می برد و خالی از نشاط ، صحرانوردی می کند و این اخلاقی بودن کورکورانه را ارزشی مضاعف می داند.
اگر شتر با دانش و خودسازی در گوشه ای از صحرا دچار دگردیسی شود به مرحله شیر شدن می رسد. متوجه می شود که ارزشهای تقلیدی نشاط زندگی را از او گرفته اند. او به مرحله «من – می خواهم» وارد می شود.
او در این مرحله مانند شیر به پوسته اخلاقیات و ارزشها حمله می کند و در پی آزادسازی نیروی بی نهایت درون خویش علیه باید نباید های تحمیلی تاریخ و مذهب و فرهنگ طغیان می کند. اما این آخرین مرحله نیست بلکه مرحله نهایی مرحله رستگاری است.
اگر شیر دلیری و قدرت خود را متوقف نکند و در جستجوی حقیقت باشد و حرکتش معطوف به رشد و کمال باشد به مرحله کودک بودن تشرف می یابد. مرحله آزادی و معصومیت و در ارزشهای واقعی از درون خود غرق شدن در ارزشهای واقعی.
اما اگر حرکت شیر بجای کمال بسوی دریدن شترهای دیگر باشد و روی به تحقیر و کین توزی نسبت به شترها بیاورد آن وقت بین مرحله شتربودن و شیر بودن گیر افتاده است. او ردای شیر دارد اما در واقع به نوعی در شتر بودن مسخ شده است. شتری است که توهم زده شیر شده. پالتویش پوست شیر نیست همان پالتوی شتری است.
نظر هوشنگ گلمکانی درباره فیلم پالتو شتری
هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم و از منتقدین سرشناس و قدیمی سینما در مجله فیلم، ویزه نامه سی و هفتمین جشنواره فجر درباره فیلم پالتو شتری نوشته است:
اما دو فیلم اولی که به بخش سودای سیمرغ راه یافته اند استحقاقش را داشته اند. دو فیلم دیدنی و متفاوت که به فیلمهای امسال تنوع می بخشند.
پالتو شتری(مهدی علی میرزایی) یک کمدی متفاوت و دلپذیر روشنفکرانه از دنیای روشنفکران است بر محور موضوع رقابت و حسادت و منفعت طلبی و ریاکاری.
آدمهای خودنما و ریاکار و متوهم تلاش می کنند با حقه و کلک و ظاهر سازی به هدفشان برسند. آدمهایی آشنا که هرکدام چندتایی از آنها اطراف خودمان سراغ داریم.
فیلم ساز که پیش از این تجربه هایی در فیلمنامه نویسی داشته (گشت ارشاد، در مدت معلوم، پارادایس، اولین تولد) اینجا علاوه بر فیلمنامه کار شده و دقیقش، در اجرای چنین طرح دقیقی خود را مسلط نشان می دهد. بخصوص که اجرای کمدی خاص این فیلم کار سختی بوده است که در سینمای ایران سابقه ندارد. از دیگر غافلگیریهای این فیلم همچنین بازی خوب بازیگرانش است.
تفاوت پالتو شتری با کمدی های دیگر سینما
محسن شهمیرزادی: مدتهاست که ژانر کمدی سینمای ایران مسیر خودش را از جشنواره فیلم فجر و سایر جشنوارههای سینمایی کشور جدا کرده است. فیلمهای کمدی دور از نظر منتقدان و اهالی رسانه روی پرده میروند و مخاطبان مختص به خود را دارند.
ورود آنها به جشنواره عمدتا با ناکامی همراه بوده و انتظارها را برآورده نمیکند. در این میان برخی از فیلمهای کمدی خاص که مخاطبانی خاص دارند، بیشتر مورد اقبال جشنوارهها قرار میگیرند؛ این در حالی است که همین آثار چندان از سوی مردم مورد حمایت و توجه قرار نمیگیرند.
«زهرمار» و «پالتو شتری» دو اثر طنزی هستند که در سالن جشنواره فجر امسال روی پرده رفتهاند که «زهرمار» بدون هیچگونه اقبالی از سوی منتقدان و اهالی رسانه، به کار خود پایان داد و احتمالا در گیشه نیز چندان مورد توجه قرار نخواهد گرفت. «پالتو شتری» اما وضعیت متفاوتی دارد، اقبال و عدم اقبال به آن متفاوت بوده، چراکه مضمون جدیدی در قالب سینمای تفننی را خلق کرده است؛ نقد روشنفکری و ابتذال که 2 روی یک سکهاند.
فلسفه پالتو شتری…
تفلسف فان؛ پالتو شتری نه کمدی است، نه درام، نه در ژانر معمایی جا میگیرد نه جنایی! نه قرار است با آن بخندیم، نه هیجانزده شویم و نه معمایی برایمان گشوده شود. پالتو شتری هجو روشنفکری و ژست خودشیفته همهچیزدانی است که در فضایی تفننی روایت میشود؛ هجوی که برای روایت آن در بستری تفننی از تئوری حقیقت نیچه و برای ریشهیابی مسالهاش از فروید کمک گرفته شده است.
اگر تاکنون همه فیلمهای مرتبط با دانشگاه، تنها کاریکاتوری از این فضا بودند، این فیلم شرایط متفاوتی را تجربه میکند، چرا که دانشگاه فقط میز و استاد و چمن و دوست پیدا کردن نیست. آن چیزی که فضای دانشگاه را متفاوت از محیط بیرونش میکند، وجود تیپهای مختلفی از افراد است که تنها در این محیط هویت پیدا میکنند و ذهنیتی مختص به این فضا دارند که در خارج از آن نمیتوان یافت.
تیپ شخصیتهای همهچیزدانی که بیشتر از هر چیزی ژست هستند! ژست دانایی با ادایی از ظاهر اندیشمندان؛ این ادا میتواند سبیل نیچهای یا … باشد. شخصیتهایی که در یک «توهم» بزرگ به سر میبرند و مثال آنها در هر دانشگاهی به وفور پیدا میشود.
کاراکترهای پالتو شتری از چه ریشهای برمیخیزند؟
حلقه تعلیق ماجرا به این نکته برمیگردد که این کاراکترها از چه ریشهای برمیخیزند؟ پاسخ فرویدی و ارجاع به بحرانهای کودکی، نسخه نهایی کارگردان است که نه میتوان آن را نادیده گرفت و نه میتوان چندان آن را پسندید، چرا که خود کارگردان نیز در پالتو شتری بارها اظهار فضل تئوریک میکند و برای آنکه ثابت کند بر آن چیزی که هجو کرده احاطه دارد، خودش به خودشیفتگی همهچیزدانی میرسد.
شاید اصلا بتوان این قرائت را داشت که فیلم نوعی محصول روانکاوی سازندگان اثر باشد که از زاویه نگاه سام درخشانی روایت میشود. اما بزرگترین دستاورد پالتو شتری حرف گرانقیمتی است که به مخاطب میرسد؛ حرفی که مطرح کردن آن ستودنی است و تنها کسانی آن را بخوبی حس میکنند که با شخصیتهای مابهازای فیلم در واقعیت ارتباط داشته باشند.
اینکه سبیل نیچهای و جملههای پرطمطراق و ژست خودشیفته روشنفکرانه در سیاست، فرهنگ و فلسفه هیچ تفاوتی با پوشیدن لباس بادکنکی و نازلترین درجات فرهنگی ندارد که روشنفکری امروزی با فرهنگ بیریشه و جاهلانه، هر دو روی سکه ابتذال هستند. هر دو جامعه را مبتذل میکنند و به یک اندازه در «توهم» و «پیله» خود غرق هستند.
همه آنها ماحصل «عقدههای درونی» و «سرکوبهای کودکی» هستند که به دو شکل مختلف درمیآیند که در سکانس نهایی فیلم بخوبی امتزاج آنها به تصویر کشیده میشود.
فضای اصلی پالتو شتری
پالتو شتری فضایی تفننی و ریتمی مناسب و قصهای نسبتا پرکشش دارد که مخاطب از دیدن و حتی نفهمیدن آن خسته نمیشود. میتوان پالتو شتری را ستود، چرا که اکثر دغدغههای مشابهش به یک درام سیاه بدون ریتمِ پایان بازِ بیمخاطب منتج میشود.
در کنار آن باید آن را نکوهش کرد که هر جایی اسم دین میآید، خرافات مطرح میشود، دین را جادو و جمبل میداند و نسخهپیچی کارگردان برای رهایی از «توهم» بزرگ، «زمهریر نیستی» است.
اثر کاملا نیستانگار است و سکانس پایانی فیلم نیز موید همین گفتار. وقتی از نیستی راهی به بیرون نیست، وقتی نمیتوان پیله را درید، به صدای زنگ شیطان گوش بده، گوش بده و تن به فراموشی بسپار، به آواز ابتذال: اگه تو دلبری، دل منو میبری…
مهدی علیمیرزایی، کارگردان «پالتو شتری» علاوه بر کارگردانی، فلسفه خوانده است و از فیلمی که ساخته مشخص است شناخت درستی از «فضای علوم انسانی» در کشور دارد. او تمام فیلم را بر نظریه «حقیقت و توهم» نیچه سوار کرده است و بر خلاف عمده فیلمهای فلسفی- مانند سوءتفاهم محمدرضا معتمدی که مبتنی بر نظریه فراواقعیت بودریار بود – توانسته با زبان کمدی فیلم را در بیاورد.
این یعنی اگر فیلمساز ما بخواهد میتواند با زبان فیلم مباحث فکری را با اجتماع در میان بگذارد و حالا کمدی یکی از فرصتهای غنیمتی است که باید جدی گرفته شود.
پالتو شتری؛ تغییر جهت سینمای کمدی ایران
بعد از گذشت چند سال که سینمای ایران به سوی کلیشه های خاصی در سینمای کمدی رفته است و ژانر کمدی آن هم از نوع فیلمفارسی اغلب تولیدات را شامل می شود، اتفاق مهمی در جشنواره فیلم فجر 97 روی داد که می تواند نقطه امیدوار کننده ای در حرکت به سوی طنز فاخر باشد؛ یعنی پالتو شتری.
پالتو شتری؛ نقطه عطف طنز فاخر
طنز فاخر خرد انسانها را مخاطب قرار می دهد و مخاطب خود را نه از میان آدمهای سطحی بلکه در میان آدمهای باهوش جامعه جستجو می کند. پالتو شتری اولین ساخته مهدی علی میرزایی هم در متن و هم در اجرا با شجاعت وارد این عرصه شده است.
شاید بتوانیم بگوییم در فضای یکنواخت کمدیهای رایج، هیات انتخاب جشنواره سی و هفتم با آگاهی و شجاعت و ریسک پذیری بالا این فیلم متفاوت را به سودای سیمرغ معرفی کرده تا نشان دهد می شود ذائقه مردم در فیلمهای طنز تغییر داد.
ریسک فیلم پالتو شتری در متفاوت بودن است و هر تجربه متفاوت ممکن است ابتدا با مخالفت هایی هم مواجه شود.
تفاوت در لحن و روایت فیلم پالتو شتری به گونه ای است که تماشاگر غرق روایتی سیال و دلنشین می شود و در هر سکانس خنده ای ملایم بر لب هایش می نشیند. لبخندی که بهتر از تمام قهقه های به سرعت زوال پذیری است که در فیلم های کمدی سالهای اخیر آمده و رفته اند و هیچ اثری از آن جز پوچی بجای نمانده است.
بازیگر بتمن در فیلمنامه ای از مهدی علی میرزائی
ول کیلمر Val Kilmer یکی از مشهورترین بازیگران هالیوود به همراه رابرت نپر Robert Knepper قرار است بعد از چندین سال دوری از سینما، در فیلمنامه ای از مهدی علی میرزایی بازی کنند. بعد از فیلم پارادایس که در آلمان ساخته شده، این دومین همکاری علی عطشانی کارگردان فیلم “اولین تولد” با مهدی علی میرزایی است.
گزارش جنجالی رسانه هالیوودی درباره اولین تولد
هالیوود ریپورتر در گزارش خود از این فیلم جنجالی که اولین پروژه مشترک ایران و هالیوود محسوب می شود، خلاصه داستان را رویارویی دو پدر با گرایش های سیاسی بیان کرد. یک تندروی ضد امریکایی که در ایران زندگی می کند و یک سناتور ضد ایرانی که در امریکا فعالیت دارد، با هم روبرو می شوند و داستانی جذاب را بوجود می آورند.
به نظر میرسد این فیلمنامه نیز مانند کارهای گذشته علی میرزایی در بستر طنز به مساله ای مهم و چالش برانگیز می پردازد. تمایز مهم این پروژه با سایر پروژه هایی که در امریکا توسط برخی فیلمسازان ایرانی مهاجر ساخته شده، رویکرد عامه پسند و تجاری آن و ارتباط با عامه تماشگران در امریکا است. این پروژه از حال و هوای فیلم های خاص و هنری که مخاطبین اندکی دارد، فاصله گرفته و اکرانی گسترده را در سینماهای امریکا و جهان هدف گذاری کرده است. همچنین با توجه به حضور بازیگران معروف پیش بینی می شود مخاطبان جهانی بسیاری داشته باشد.
در این پروژه که بصورت تیمی نگارش شده است، طراحی داستان با علی عطشانی بوده است، فیلمنامه را مهدی علی میرزایی به همراه سم خوزه (از تهیه کنندگان فیلم) و تارک زهدی (از بازیگران فیلم) نوشته اند. وظیفه این دو بازنویسی اجرایی و آداپته کردن برخی قسمت های فیلمنامه با فضای اجتماعی امریکا و اصطلاحات رایج آن بوده است.
اولین تولد با برنامه ریزی های صورت گرفته قرار است در سال 2020 اکران گردد.
پارادایس، تخته گاز و اینک پالتو شتری؛ اکران همزمان 3 اثر
در روزهایی که گذشت 3 اثر مهدی علی میرزایی (پارادایس، تخته گاز و پالتو شتری) در ژانر کمدی به روی پرده نمایش سینما رفت و در صدر جدول فروش هفتگی قرار گرفت.
پالتو شتری در بین فیلم های برتر کافه سینما
پالتو شتری؛ رتبه سوم در بین 21 فیلم
جدول زیر امتیاز دهی نویسندگان کافه سینما برای فیلم های بخش مسابقه 37 جشنواره فیلم فجر را نمایش می دهد که پالتو شتری به نویسندگی و کارگردانی مهدی علی میرزایی از بین 21 فیلم رتبه سوم را بدست آورده است.